اشارات مطرح شده بسیار فراگیر و آشنا به ذهن بود. در خصوص فرعیات قسمت مرتبط با کارکنان، بر اساس تجارب شخصی، عرض می شود که شاید یک عارضه و مانع دیگر بر سر راه مربی گری در سازمان که به نوعی مشابه موارد گفته شده نیز می باشد، فقدان ظرفیت های لازم برای پذیرش مربی گری در کارکنان است که در مواقعی بر روی انگیزه های مدیران برای اهتمام و استقامت در موضوع مربی گری ایشان تاثیرات منفی هم می گذارد.
برخی کارکنان نه به خاطر سبک تربیتی گذشته شان و یا بدقلقی و نارضایتی و احساس تهدید، بلکه به سبب عدم برخورداری از زمینه های مناسب هوش اجتماعی و استعدادهای پایه ای لازم، امکان مکالمه اثربخش مربی گری را از مدیر خود گرفته و بعضا موجب دلسردی مدیر در پیگیری این مدل در بخش تحت مدیریت خود می شوند. شاید دقت بیشتر در زمان جذب و به کارگیری نیروهای سازمان و جستجوکردن نشانه های مثبت در رفتار بروزداده شده کارکنان در زمان انتخاب، بتواند تضمین نسبتا مناسبی برای پیشگیری حداقلی از برخورد با چنین چالش هایی در آینده واحدهای سازمان باشد.
اشارات مطرح شده بسیار فراگیر و آشنا به ذهن بود. در خصوص فرعیات قسمت مرتبط با کارکنان، بر اساس تجارب شخصی، عرض می شود که شاید یک عارضه و مانع دیگر بر سر راه مربی گری در سازمان که به نوعی مشابه موارد گفته شده نیز می باشد، فقدان ظرفیت های لازم برای پذیرش مربی گری در کارکنان است که در مواقعی بر روی انگیزه های مدیران برای اهتمام و استقامت در موضوع مربی گری ایشان تاثیرات منفی هم می گذارد.
برخی کارکنان نه به خاطر سبک تربیتی گذشته شان و یا بدقلقی و نارضایتی و احساس تهدید، بلکه به سبب عدم برخورداری از زمینه های مناسب هوش اجتماعی و استعدادهای پایه ای لازم، امکان مکالمه اثربخش مربی گری را از مدیر خود گرفته و بعضا موجب دلسردی مدیر در پیگیری این مدل در بخش تحت مدیریت خود می شوند. شاید دقت بیشتر در زمان جذب و به کارگیری نیروهای سازمان و جستجوکردن نشانه های مثبت در رفتار بروزداده شده کارکنان در زمان انتخاب، بتواند تضمین نسبتا مناسبی برای پیشگیری حداقلی از برخورد با چنین چالش هایی در آینده واحدهای سازمان باشد.